انگار انسان علاقمند به سفر زاده شد، اگر چه گردشگری به معنای صنعتی در دنیا، صنعت کهنه ای نیست. دلمان می خواست بدانیم مازندران از چه دوره ای به مقصدی برای سفر سایر ایرانیان و حتی مردم جهان تبدیل شد؛ خطه ای که بخاطر وجود بزرگترین دریاچه جهان در جوارش به دیگر بلاد نیز مرتبط بود.
چای داغ تان را بردارید و با صدایی آرام به این دهستان پا بگذارید، آن وقت خودتان می بینید که چگونه گاهی از دیدن، چشم ها به نفس نفس می افتند و رویا و واقعیت درهم غوطه ور می شوند .
گزارش پیش رو، خرداد ماه سال ۱۳۸۳ نوشته و در روزنامه بشیر مازندران منتشر شده بود. پیشنهاد ما این است؛ بخوانید و خودتان قضاوت کنید؛ حال امروز ما را.
اینجا مازندران است؛ سرزمینی در شمال ایران و امروز روزی از فصل نشای شالیکاران در ماه خرداد.
جنگل به اراضی بیش از نیم هکتاری گفته می شود که دارای درختانی با ارتفاعی بالای ۵ متر و تاج پوشش بیش از ۱۰ درصد (در تعریف ملی ۵ درصد) بوده و یا درختان قادر باشند در حالت طبیعی به کیفیت مذکور برسند.
دیروزهای ما؛ از درختان بازیگوش تاک و خوشه های انبوه اش شروع می شد. از روزهایی که حتما کسی در حیاط را به روی تو می گشود و با عطر گل های سرخ و صورتی به استقبالت می آمد .
مه را با باران ریز بهاری در سکوت دل انگیز یک جنگل تاریخی تصور و صدای پرندگان را هم به آن اضافه کنید از بلندای استخری بزرگ، زیبا و فوق العاده که به چشمه ای شباهت دارد. این تصویر در دل جنگل بی بدیل هیرکانی بهشهر، شکوهی دارد که باید ببینید تا باور کنید
راههای امروز مازندران قبل از انقلاب اسلامی وجود داشت و بیشتر خاکی و ناهموار بود. جاده هراز در زمان ناصرالدین شاه با ۱۴ هزار تومان هزینه تا آمل ساخته شد و رضا شاه نیز از سال ۱۳۰۶ راهسازی را شروع کرد و تا آمل تونل احداث شد که همزمان با جنگ جهانی (۱۳۲۰) کار متوقف شد و سپس محمدرضا شاه این پروژه را به اتمام رساند و در سال ۱۳۴۱ نیز این جاده آسفالت شد که در بالا ی تونل هراز نیز تاریخ آن نوشته شده است.