- 586
- ۱۳۹۵/۱۰/۲۵ - ۱۰:۴۴
جنگل به اراضی بیش از نیم هکتاری گفته می شود که دارای درختانی با ارتفاعی بالای ۵ متر و تاج پوشش بیش از ۱۰ درصد (در تعریف ملی ۵ درصد) بوده و یا درختان قادر باشند در حالت طبیعی به کیفیت مذکور برسند. اراضی که تحت کاربری زراعی، باغی و مسکونی قرار دارند حتی در صورت داشتن پتانسیل مزبور، نمی توانند جنگل محسوب شوند. اکنون به نظر میرسد اوضاع چنان قمر در عقرب شده که تحقیقاً گفته[…]
جنگل به اراضی بیش از نیم هکتاری گفته می شود که دارای درختانی با ارتفاعی بالای ۵ متر و تاج پوشش بیش از ۱۰ درصد (در تعریف ملی ۵ درصد) بوده و یا درختان قادر باشند در حالت طبیعی به کیفیت مذکور برسند.
اراضی که تحت کاربری زراعی، باغی و مسکونی قرار دارند حتی در صورت داشتن پتانسیل مزبور، نمی توانند جنگل محسوب شوند. اکنون به نظر میرسد اوضاع چنان قمر در عقرب شده که تحقیقاً گفته می شود کلید واژه استاندارد منابع طبیعی، کیلوئی چند؟!
اما دانشمندان علم جنگل، جنگل های شمال ایران را کهن ترین جنگل های جهان می دانند که از نظر ذخایر ژنتیکی و تنوع گیاهی دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند و باید از آنها به عنوان میراث ارزشمند بشری، محافظت شود. قدمت این جنگل ها به دوران سوم زمین شناسی باز می گردد؛ در دوران چهارم زمین شناسی، با وقوع عصر یخبندان و پیشروی یخ های قطبی به بخش های جنوبی، قسمت اعظم نیمکره شمالی زمین، زیر پوشش یخ و سرما قرار گرفت که بسیاری از گیاهان و گونه های درختی و برخی جانوران از بین رفتند. اما جنگل های ناحیه خزری که به جنگل های هیرکانی مشهور هستند توانستند به حیات خود ادامه دهند.
عبادطیبی سیف کتی، فعال حوزه منابع طبیعی در این باره می گوید:«جنگل های هیرکانی که طول تقریبی آنها ۸۰۰ کیلومتر برآورد شده است در ارتفاع ۲۸۰۰ متری از سطح دریا قرار گرفته اند و تاکنون ۸۰ گونه ی درختی ( پهن برگی )، چهار گونه سوزنی برگ بومی و ۵۰ گونه درختچه ای در این جنگل ها مشاهده شده است. بخش عمده ای از درختان ناحیه هیرکانی را افرا، بلوط، توسکا، ممرز و راش تشکیل می دهند. البته گونه هایی نظیر نارون، گیلاس وحشی، انجیر، سرخدار، نمدار، لیلکی، خرمالو وحشی و …، نیز در این جنگل ها وجود دارد.»
وی تصریح می کند:«کارشناسان محیط زیست معتقدند قدمت جنگلهای هیرکانی ۱۰۰ برابر قدمت جنگلهای اروپاست و عمر آنها حداقل یک میلیون سال تا (۴۰-۴۵ میلیون سال-عصر یخبندان) برآورد می شود. به همین دلیل این جنگل ها را موزه ی زنده ای می دانند که با بررسی آنها می توان به سیر تحول طبیعت پی برد. متأسفانه از این میراث گرانبها و منحصر به فرد طی چند دهه اخیر به نحو شایسته ای صیانت نشده است و مساحت این جنگلها که از بقایای دوران سوم زمین شناسی (دوره ژوراسیک) محسوب می شوند با ۴۷ درصد کاهش از آغاز قرن حاضر، از رقم ۳/۶ میلیون هکتار به ۱/۹ میلیون هکتار کاهش یافته است. جنگل های شمال ایران از نظر تنوع گونه های درختی و درختچه ای منحصر به فرد هستند و به لحاظ اقلیم نیز جزوجنگل های معتدله به حساب می آیند. با توجه به اهمیت علم ژنتیک در دنیای امروز، جنگل های شمال و جانوران آن، به عنوان یک منبع و ذخیره ژنی محسوب می شوند که همه موظفند از این جانوران و گونه های گیاهی حفاظت کنند تا از خطر نابودی آنها جلوگیری شود. چرا که درختان این جنگل ها، از نظر دیرینه شناسی دارای اهمیت زیادی بوده و دارای۵۰ گونه درخت و درختچه هستند. راش جنگل های ایرانی، مادر جنگل های اروپاست و ۵.۵ تن در هکتار لاش ریزه دارند و خاک تولید می کنند. اما متاسفانه هرچه قدرکه اروپاییان از جنگلهایشان مانند یک ثروت ملی محافظت و نگهداری کرده اند ما با بی رحمی تمام تیشه به ریشه غنی ترین و کهن ترین جنگلهای دنیا زده ایم.اگر تا دیروز بهرهبرداریهای و چرای بیش از حد دام مهمترین عاملان نابودکننده جنگلهای شمال تلقی میشدند در چند ساله اخیر جنگلخواری و تغییر کاربری زمین برای ویلاسازی و سدسازی غیرکارشناسانه تبدیل به مهمترین تهدیدها برای جنگلهای هیرکانی شدهاند. نکته جالبی که در گیر ودار همین تاخت و تاز و تجاوز به قلب جنگلهای هیرکانی به وجود آمد، آماری بود از سوی سازمان جنگلها منتشر شد که همه را شگفت زده کرد. سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در گزارش اخیر خود اعلام کرده که سطح جنگلهای شمال کشور طی ۶٠سال اخیر فقط ١۵هزار هکتار کاهش یافته، درحالیکه گزارشهای پیشین، از کاهش بیش از یکمیلیون هکتاری مساحت این میراث طبیعی حکایت میکند.»
طبق این گزارش، بر اساس آخرین نقشه برداری در سال ۱۳۹۴ مساحت جنگل های شمال کشور ۲,۰۷۳,۳۸۶ هکتار اندازه گیری شده و سطح این جنگل ها نسبت به نقشه برداری سال ۱۳۸۴ معادل ۱۳۷,۳۸۶ هکتار افزایش یافته است. همچنین بر اساس این گزاش سطح جنگل های شمال کشور از سال ۱۳۷۳ تاکنون ۲۲۵,۵۰۰هکتار افزایش یافته است اما از سال ۱۳۳۴ تاکنون مجموعا ۱۵,۲۰۴ هکتار کاهش یافته است.
اما آیا واقعاً چنین است؟ اینکه مشاهدات عینی و هشدارهای متعدد سازمان حفاظت محیط زیست و اساتید دانشگاه ها مبنی بر کاهش و قلع و قمع جنگلهای شمال را باور کنیم یا آمار سازمان جنگلها را، موضوع دیگری است که به نظر میرسد مسئولان این سازمان حاضرند برای راستی آزمایی آمارهای ارائه شده، نقشههای تهیه شده را در اختیار کارشناسان قرار دهند تا مشخص شود اساساً این افزایش سطح در چه مناطقی و به چه شکلی رخ داده است.
تصور اینکه با وجود رشد وحشتناک تخریب جنگلهای شمال و عریان شدن بسیاری از عرصههای جنگلی کشور از پوشش درختی و تبدیل آن به ویلا، شهرک و زمینهای کشاورزی، اکنون باور ادعای سازمان جنگلها و مراتع که اعلام میکند در یک دهه گذشته شاهد افزایش سطح جنگل در شمال ایران هم بوده ایم، کمی سخت به نظر میرسد.
میعادگاه زیست محیطی در معرض نابودی
پرفسورعطالله قبادیان،فوق دکتری علوم زمین و بسترشناسی در گفتگو با خبرنگار ارمون می گوید:«نوارسبزشمالی هنوز تبلوری از توانمندی زیست محیطی فلات خشک ایران را به ویژه در منطقه خاورمیانه به نمایش می گذارد. حتی اگر امروزهم به لحاط تاخت و تازهای غارتگرانه که در عرصه آن صورت می گیرد،جنگل واراضی آن مورد تجاوز مداوم و عرصه وجودی این باریکه زمردین فلات رو به تخریب باشد چیزی از توانمندیهای زیست محیطی جنگلهای مازندران کم نمی کند.»
عضوهیات علمی دانشگاه وین در مورد زمان شروع بهره برداری از جنگل های شمال، خاصه جنگلهای مازندران می گوید:«بهره برداری از جنگلهای مازندران از دهه۲۰شدر طول پنج سال اشغال شمال ایران به لحاظ نیازگسترده به تراورس های راه آهن-چوب های تونلی-تولیدذغال چوب و دیگر مصارف صنعتی آغازشد.البته در اواسط دهه۲۰ش.پس ازتخلیه ایران از نیروهای اشغالی، سازمانهای جنگلبانی تاسیس شده دوره پهلوی اول دوباره فعال می شوند اما آنهم در حد دریافت حق و حقوق دولت از برداشت هرمترمکعب چوب از جنگل!»
قبادیان تصریح می کند:«در اواخر دهه۲۰ش.زمزمه نجات جنگلهای شمال از طریق کارشناسان خارجی به ویژه کارشناسان اصل۴ آن روز به گوش مسوولان غرق در کشمکش های سیاسی و جاه طلبی رسانده شد اما فضای بی ثبات سیاسی مجال رسیدگی به جنگلهای شمال را به مسوولان نداد.»
عضو هئیت علمی دانشگاه شهید بهشتی یادآور می شود:«از اواسط دهه۳۰شبا ایجاد آرامش سیاسی در کشورمسئله ساماندهی وضعیت جنگلها و مراتع کشور به ویژه جنگل های مازندران در کانون توجه قرار گرفت.ازجمله مساله قرق کردن عرصه جنگل ها که بدوا از حاشیه تمام جاده های اصلی تا عمق پنج کیلومتری درجهت ایجاد یک کمربند حفاظتی برای جنگلهای شمال به اجرا در می آید تا بدین طریق ازنفوذ غیرمجاز به داخل جنگلها جلوگیری شود.»
وی ادامه می دهد:«اواخر دهه ۳۰ش به تدریج مسئاله ملی شدن جنگلها و مراتع کشورمطرح و به طور جدی پیگیری شد.اما درهمین زمان نهادهای رسمی دولتی ازجمله صنایع چوب و کاغذ شمال و دیگرنهادها حالا به هرعلت با نیت خیر یا اشتباه، پیکره جنگلهای شمال به ویژه مازندران را با ایجاد شبکه گسترده ای از جاده های ماشین رو درهم می شکنند و تا قلب جنگلهای رو به انقراض نفوذ می کنند که این امر راه را برای قاچاقچیان چوب جنگلی که در کمین نشسته بودند، هموارکرد.»
فوق دکتری علوم زمین و بسترشناسی می گوید:«در دهه ۴۰برای استراحت عرصه های جنگلی شمال-مازندران و فرصت دادن به نهالهای جوان (از جمله راش،ملج،ممرز،نمدار،افرا)برای رشد که هربار مورد تهاجم دام های پراکنده در عرص جنگلی قرار می گرفتند طرح خروج دام ازجنگل مطرح شد.
این طرح تدریجا در دست اقدام و تا سالهای پس از انقلاب نیزپیگیری میشد اما در نقطه مقابل این طرح، جنگلهای مازندران یک باره با سیل عظیمی از بهره برداری های ریز و درشت از رسمی تا قاچاقچیان حرفه ای رو به رو می شود.»
قبادیان ادامه می دهد:«همراه با غرش بیشمار اره موتورها، پای ماشین آلات سنگین راهسازی-کامیون های حمل چوب به جنگل باز شده و فرصت استراحت را ازجنگلهای شمال می گیرد.»
عضوهیات علمی دانشگاه وین خاطرنشان کرد:«نهال کاری هایی که حتی از دهه۴۰با قرق کردن حاشیه های جاده اصلی شروع شده بود متوقف و همه چیز بهم می ریزد.برنامه اسکان دادن دامداران حقیقی در حاشیه جنگل ها با ایجاد دامداری های صنعتی نیمه متمرکزبا آشفتگی و شرایط بی قانونی روبرو می شود.
طرح جامع دامداری های حقیقی با هدف برقرای تدریجی تعادل بیولوژیکی درپناه عرصه حفاظت شده جنگل ها مختل و از بین می رود و به سرعت جنگل مازندران به عرصه تاخت و تازتبدیل می شود که تا به امروز همچنان شاهد نابودی عرصه های آن هستیم.»
قبادیان می گوید:«براساس برآوردهای کارشناسی جهانی در طول سه ده اخیروسعت نوارسبزشمال ایران به شدت تقلیل یافته است.»
عوامل موثر در ناپایداری جنگلهای رو به انقراض
فوق دکتری علوم زمین و بسترشناسی در مورد عوامل موثر در ناپایداری جنگلهای رو به انقراض مازندران می گوید:«جنگل های شمال از چند جهت موردتخریب فزاینده قرار گرفته است.ازارتفاعات سلسله جبال البرز شرایط آب و هوایی خشک و کویری نیمه های جنوبی از خط راس گذشته و به سمت نیمه شمالی البرزدر حال پیشرویاست باعث پدید آوردن ارتفاعت لخت و فاقد پوشش گیاهی که حتی بخش هایی از ارتفاعات میان بند را در برگرفت، شده است. پدیده ای که حاشیه بالادست دشت ها را مورد تهدید قرارمی دهد.
قبادیان می افزاید:«از سمت شرق دشت های گرگان و گنبد متاثر از آب و هوای کویریصحرای توران و گرفتار تخریب به ویژه جنگل های آب خیز این دشت ها؛روند ناپایداری و خشکی به قسمت های مرکزی رو به پیشروی است.»
عضوهیات علمی دانشگاه وین می گوید:«تخریب گسترده جنگلهای شمال تا مرحله لخت و صخره ای شدن عرصه های حوزه آبخیز آن و ناپایداری اختلال در شرایط اقلیمی محلی به عرصه جنگلی برجای مانده حاشیه هم سرایت کرده ودر حال گسترش است به این ترتیب استان مازندران از سمت غرب هم با ناپایداری در عرصه های طبیعی روبروست.»
وی یادآور می شود:«اراضی ساحلی به عنوان مراتع و کشتزارهای برنج که بصورت عاملی موثر در ساماندهی و بهسازی عرصه های جنگلی جلگه ای عمل میکردند به عرصه های ساخت و ساز و کانون ایجاد اختلال و ناپایداری تبدیل و به صورت عاملی نفوذی در رخنه و دست اندازی به عرصه جنگلی حاشیه هایی همچون مسیر جاده های داخلی جنگل ها عمل میکنند، فاجعه برانگیزترین آن طرح احداث به اصطلاح بزرگراه شمال خواهد بود.»
قبادیان می گوید:«سیل خروشان ده ها میلیون جمعیت انسانی خسته و عاصی از شرایط نامطلوب زیستی مرکز عظیم جمعیتی تهران که هر ساله به سمت و سوی مازندران جاری است انواع و اقسام آلاینده ها را از هوا و زمین از جمله میلیون ها تن زباله را با خود به همراه دارد، از مهمترین عوامل تخریب جنگلهای مازندران است.»
فوق دکتری علوم زمین و بسترشناسی خاطرنشان می کند:«به علاوه قرار گرفتن تنها باریکه سبز شمال سرزمین خشک فلات ایران در تیر رس شکارچیان زمین و زمین خواران از میلیاردرهای خوش نشین تا طبقه کم درآمد و چنگ انداختن به اراضی جنگلی برای دست یابی به قطعه زمینی کوچک جهت ایجاد سرپناه، دخل و تصرفات نا مسئولانه و بهره برداری های غارت گرانه جنگل های مازندران را با خطر انهدام روبه رو کرده است.»
وی می گوید:«واحدهای ژئوسیستمی مازندران که در گذشته های نه چندان دور زیر انبوهی از جنگل های کهن حوزه خزری مدفون بوده است حال به کوههای لخت وفقیر از پوشش گیاهی مبدل شده است.قطع درختان جنگلی ارتفاعات فرسایش شدید قشر خاکی را به همراه داشته تا جایی که عرصه تخریب شده عملا قدرت بازسازی طبیعی خود را از دست داده اند. در این ارتفاعات که روزی نه چندان دور زیر پوشش جنگل صنعتی قرار داشتند صخره های لخت سر برآوردند. همزمان با تخریب جنگل های باقیمانده و مراتع ییلاقی منابع کمیاب دیگری که خاص دامنه های البرز تا مدخل جنگل های طبیعی آن چون گیاهان دارویی خوراکی و صنعتی خودرو که می توانست منبع درآمد و اشتغال زایی برای کوه نشینان این واحد ژئوسیستمی باشند،به تدریجمحو و ازبین می روند.»
تخریب ۱.۵درصدی جنگلهای کشوردر سال
کارشناس کشاورزی و منابع طبیعی در گفت و با ارمون، می گوید:«روند تخریب جنگل سالانه یک و نیم درصد را به خود اختصاص داده و اگر این روند ادامه یابد در ۶۰ سال آینده از جنگلهای ایران به عنوان سرمایههای طبیعی چیزی باقی نخواهد ماند.»
زهرا اشکیود، ادامه می دهد:«مهمترین عوامل تخریب جنگل های شمال را قاچاق چوب، قطع درختان و تبدیل جنگل به زمین زراعی برای کشت و زرع، چرای بیرویه دامها و نیز آتشسوزی است.»
این کارشناس کشاورزی و منابع طبیعی می گوید:«اگر جنگل به زمینهای زراعی تبدیل شود با توجه به اینکه خاک آن بیشتر از نوع هوموس و سبک است به سرعت با باران و روانآب ناشی از آن از بین میروند و در سالهای بعدی عملکرد مناسبی برای کشاورزان به دست نمیآید.»
وی تصریح می کند:«در برخی از موارد تخریب جنگل به دلیل قطع درختان و قاچاق چوب انجام میشود که این مورد میتواند به دلیل بیکاری جوانان که روی به قاچاق چوب میآورند و بخشی دیگر از آن به مدیریت نادرست در منابع طبیعی ارتباط پیدا میکند که نیازمند حمایت و برنامهریزی درست و قرار دادن امکانات حفاظتی مناسب برای محیطبانان جنگل است تا آنان بدون دغدغه به حفاظت از این منابع ملی و حیاتی بپردازند.»
وی مهمترین درختانی را که بیشتر در معرض تهدید برای قطع شدن و قاچاق هستند را سرخدار، ممرز و بلوط عنوان می کند و می گوید:«سرخدار میراث زنده و شاهکار جنگلهای شمال درختی با چوبهای قرمز شاهبلوطی و سوزنی برگ که به دلیل زیبایی منحصر به فردش در نتیجه قیمت آن نیز زیاد است و بیشتر قاچاق میشود. همچنین افرا، اقاقیا و انجیلی نیز دیگر درختان در معرض تخریب هستند.»
اشکیودبا بیان اینکه هر چند در گذشته دامداران زیادی در این جنگلها زندگی میکردند اما آنان این جنگلها را سالم و بکر در اختیار این نسل قرار دادند، می گوید:«در حال حاضر با توجه به تغییرات تکنولوژی و پیشرفت جامعه تمامی دامداریها از روش سنتی به صنعتی تبدیل شده اما روند تخریب جنگلها را بیش از گذشته شاهد هستیم بنابراین نباید روند تخریبها و نابسامانیهای کنونی را به دامداران معطوف کرد.»
جنگل خواری بلای جان زمرد مازندران
اشکیود، کارشناس منابع طبیعی با اشاره به اینکه بیشترین تخریب در جنگلهای واقع در حاشیه زمینهای زراعی انجام میشود٬ می گوید:« افرادی که در حاشیه جنگل زندگی میکنند با ریشهکنی درختان، امکان رشد دوباره درختان را از بین میبرند و پس از مدتی زراعت آن را به افراد دیگر فروخته و آنان نیز زمینهایی که در گذشته دارای جنگلهای بکر بود را به ویلایی تبدیل میکنند که سالانه یکبار نیز به ویلایشان نمیآیند.»
وی تصریح می کند:«در حال حاضر زمینخواری و تغییر کاربری در جنگلهای شمال به شدت رو به گسترش است،اگر زمانی جنگلهای بلوط یا راش شمال کشور در دنیا معروف بود در حال حاضر همه قطع شده و به زراعت تبدیل شدهاند و ویلاسازی به شکل گستردهای انجام میشود.»
اشکیود می افزاید:«اگر نوار ساحلی شمال را از آستارا تا گرگان در نظر بگیریم، توسعه صنعت، جاده و ویلاسازی، جنگل جلگهای شمال را نابود کرده و در حال حاضر جنگل شمال تنها در نوار بسیار باریکی در کوهستانهای شمال وجود دارد.»
کارشناس کشاورزی و منابع طبیعی تصریح می کند:«این تغییر کاربری اراضی و تبدیل آن به ویلا برای عموم جامعه ثمرهای ندارد، در این حالت حیات و زندگی را برای خود و همه موجودات زنده از بین میبریم. در این زمینه باید دلسوزانی در منابع طبیعی پیدا شوند و نظارت بر تخریب حاشیه جنگلها را به طور جد در دستور کار خود قرار دهند.»
“شب پره شمشاد” آفت این روزهای جنگلها
عبادطیبی،فعال زیست محیطی در گفتگو با ارمون می گوید:«بررسی ها نشان می دهد در حدود ۳۰عامل آفت زا در جنگلهای شمال شناسایی شده که گروه وسیعی از درختان را در برگرفته و برخی گونههای با ارزش نظیر “ملج” و “شب خُسب” را به حد انقراض نزدیک کرده است.»
وی در ادمه می گوید:«در سالجاری برخی از رسانه ها از آفتی به نام “شب پره شمشاد” خبر دادند که حیات ۴۰ میلیون اصله درخت شمشاد را در جنگلها ی شمال کشور مورد تهدید قرار داده است. از جمله راهکارهایی که برای مقابله با این آفت عنوان شده است “سمپاشی” درختان است. همزمان با انتشار این راه حل تعداد ۴۶ نفر از اساتید دانشگاه های کشور( متخصصان حشره شناسی، بوم شناسی و گیاه شناسی) از مقامات ذیربط درخواست کردند که “سمپاشی” بی وقفه و گسترده جنگل های بکر و یگانه هیرکانی متوقف شود، زیرا این اقدام خاک را آلوده می سازد،علاوه بر حشرات، حشره خوارها را نیز از بین می برد؛به پرندگان مهاجر و بومی آسیب می رساند. قدر مسلم آن است که زیستگاه طبیعی موجودات را نباید با کشتزارها و گلخانه ها یکسان تصور کرد، مقدمات اکوسیستم با اقدامات ساده امکان پذیر نیست.»
طیبی یادآور می شود:«بیماری بلایت و شب پره شمشاد ۲ آفتی است که در سال های اخیر در جنگل های شمال شیوع یافته و بخش زیادی از شمشادهای هیرکانی را از بین برده است.»
وی می گوید:«اکوسیستم طبیعی جنگل های شمال سخت و در عین حال زمانبر است، اما با تغییر الگوی رفتاری می توان بیماری ها و آفت های جنگل های شمال را کنترل کرد.»
بختکی که به جان جنگلهای هیرکانی افتاد
تخریب و آتش سوزی جنگل های هیرکانی از مهمترین معضلات محیط زیست جنگلهای شمال است، آتش سوزی در جنگل ها سالانه هزاران هکتار از درختان،درختچه ها و گیاهان را طعمه ی خود می سازد. آتش سوزی ها می تواند توسط عوامل طبیعی یا عوامل انسانی ایجاد شود. گفتنی است در شمال کشور بیشترین آتش سوزیها توسط عوامل انسانی و به ویژه گردشگران و شکارچیان به وجود می آید، به طوری که بالغ بر۹۰درصدآمارهای آتش سوزی را عوامل انسانی دربرمی گیرد.
امادر این میان نقش عوامل جوی در وقوع و گسترش آتش سوزی مهم است. اهمیت شرایط جوی نه تنها به عنوان عامل منفرد برای ایجاد آتش سوزی است که تأثیر عوامل دیگر آتش سوزی، هم چون عوامل انسانی، خود تابعی از عوامل جوی است، چرا که اگر شرایط جوی مساعد نباشد، آتش سوزی ایجاد شده نمی تواند گسترش یابد. رطوبت هوا یکی از پارامترهای مهم جوی در تعیین پتانسیل شروع و گسترش آتش سوزی در یک ناحیه است به طوری که در مطالعات انجام شده، رطوبت نسبی هوا، بیشترین همبستگی را با وقوع و میزان گسترش آتش سوزی دارد.هر چقدر وزش باد بیشتر باشد، شدت سرعت آتش سوزی نیز زیادتر می شود، این امر به این دلیل است که وزش باد باعث جابجایی هوا و در نتیجه رسیدن میزان بیشتری اکسیژن به محیط در حال سوختن می گردد. در این زمینه اگر باد از ناحیه خشکی بوزد اثر زیادتری در افزایش آتش سوزی دارد.افزایش دما باعث افزایش تبخیر و تعرق و در نتیجه خشک شدن مواد سوختنی می شود و می تواند یکی از عوامل موثر در بروز آتش سوزی باشد. بارندگی یکی از عوامل کنترل کننده آتش است، چرا که افزایش بارندگی در یک ناحیه باعث افزایش رطوبت می شود. در اثر آتش سوزی، میکروارگانیسم های موجود در خاک از بین رفته و ترکیب جنگل تغییر میکند به طوریکه بسیاری از گونه های مرغوب از بین میرود و گونه های نامرغوب جایگزین آن میشود،خاک حالت دانه ای خود را از دست میدهد و اکوسیستم شکننده تر میشود. آتش سوزی جنگلها جزو آتش سوزیهای غیرقابل کنترل است که بیشتر در مناطق غیرمسکونی اتفاق میافتد، اما گاهی به دلیل وسعت آتشسوزی، خانهها، انسانها، مزارع کشاورزی و گونههای جانوری نیز طعمه آتش میشوند.
تیری بر قلب موزه جنگلهای دنیا
براساس گزارششبکه سمن های محیط زیست و منابع طبیعی؛ در قالب ” طرح معدن شن و ماسه ” در ارتفاع ۱۷۰۰ متری (در بخش ۳۰۰۰ هزار شهرستان تنکابن) به بخش خصوصی مجوز بهره برداری شن و ماسه اعطا شده است که تهدیدی برای حیات وحش و جنگلهای هیرکانی محسوب می شود. ضمناً در نقاط مختلف و در داخل و حاشیه جنگل های هیرکانی از سواد کوه گرفته تا بخش دودانگه ساری و در ادامه شهرستان بهشهر که متأسفانه به خاطر عدم نظارت شکل ظاهری آن به خاطر برداشت شن و ماسه حتی از منطقه و تپه های باستانی ثبت شده، قابل مشاهده است که وضعیت آن بسیار نگران کننده و بحرانی است و این اقدامات غیرکارشناسی باعث پیامدهای ذیل خواهد شد:
الف- آب رودخانه ” چشمه کیله ” را آلوده می کند
ب- گرد و غبار ایجاد شده به محیط زیست آسیب می رساند
اگر چه اهالی منطقه با ارسال نامه و طومار به اماکن مختلف خواستار توقف این بهره برداری زیانبار شدند اما نتیجه بخش نبوده و بهره برداری پس از توقفی کوتاه مدت مجدداً آغاز شده است، انتظار می رود دستگاههای نظارتی و اجرایی با وجود قانون های اتخاذ شده به این آسیب ها پایان داده و به فکر فرزندان و آیندگان باشند.
اقدامات وزارت جهاد کشاوزی
در تاریخ بیست و هفتم آذر ماه ۱۳۹۲ بنا به پیشنهاد وزارت جهاد کشاورزی و به استناد تبصره ماده ۱۴۸ قانون برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران برنامه بهینه سازی، پایش، حفظ، بهره برداری و مدیریت جنگل های کشور را تصویب و در ۱۶ دی ماه ۱۳۹۲ ابلاغ کرد. به موجب ماده ۶ این تصویب نامه ” سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیز داری کشور” مکلف شد که اجرای طرح های جنگلداری را در شمال به گونه ای برنامه ریزی و مدیریت کند که چوب حاصل از بهره برداری جنگل فقط از درختان آسیب دیده (شکسته، افتاده، آفت زده، از ریشه کنده شده و عملیات پرورش تأمین گردد. به قرار اطلاع مفاد این مصوبه – به ویژه ماده شش آن به گونه ای که انتظار می رفت به مرحله اجرا در نیامده است. در این مصوبه، عبارت “آسیب دیده” با ۱۴ آیتم از مطالعات کمی و کیفی مربوط است در حالی که فقط به ۴ آیتم اشاره شده و عملیات پرورشی دارای تعریف علمی است و از این عبارت نیز استنباط سلیقه ای شده است.
در مجموع، این امر موجب کاهش شدید درآمد مجریان طرح های جنگل داری و به تبع آن، انصراف آنان از اجرای طرح ها می شود که به عقیده برخی، با رها شدن جنگل، نه تنها جنگل وضع بهتری نمی یابد بلکه سودجویان عرصه را خالی می بینند و زمینه برای بهره برداری غیر قانونی و بیش از حد و همچنین تصرف اراضی ملی بیشتر می شود.
موافقان این طرح معتقدند توقف بهره برداری باعث احیای جنگل و جبران خسارت هایی که در گذشته به جنگل وارد شده است، می گردد ولی مخالفان می گویند؛ با توجه به کمبود شدید نیروی انسانی، اگر اجرای طرح های جنگل داری متوقف شود، نیروی حفاظتی کافی برای مراقبت از جنگل در اختیار نخواهد بود و این به منزله چراغ سبز برای متخلفان است.
دو طرح ویک مسئله؟
حسین رسالتی،عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری می گوید:«دو نگاه به جنگلهای هیرکانی در این مقطع وجود دارد؛ یکی استراحت و تنفس جنگل برای ۱۰ سال و دیگری بهره برداری بر اساس دانش فنی در مدیریت جنگل های شمال است.تبعات ابلاغیه جدید وزیر جهاد کشاورزی مبنی بر توقف بهره برداری تجاری و صنعتی از طرح های جنگل های دارای طرح و یا غیر طرح، باید کارشناسی شود.
داریوش عبادی، کارشناس منابع طبیعی نیز در این باره می گوید:«دراصلاح و بازنگری طرحهای جنگلداری،جامع نگریمشارکت محوری با دیدگاه اکولوژیکی الزامی ست.»
وی تصریح می کند:«جنگل های جلگه ای قربانی توسعه شد بایدمواظب باقی مانده جنگلهای هیرکانی باشیم.»
فرهاد مسعودی، نیروی حفاظت طرح جنگلداری در استان گلستان و دانشجوی کارشناسی رشته ی جنگلداری نیز در مورد طرح تنفس جنگلها می گوید:«علی رغم همه اختلاف نظرهایی که در میان کارشناسان رشته جنگل در مورد ضرورت و نحوه اجرای طرح موسوم به تنفس وجود دارد، لیکن میتوان پذیرفت تقریبا همگان چه مخالفان چه موافقان حداقل در دو نگرانی مشترکند؛ نگرانی نخست آنکه وضعیت رویشگاه های جنگلی کشور به سامان نیست و فسیل زنده هیرکانی پس از طی سفر طولانی و پر از خطر خویش در این ایستگاه واپسین زمان دچار بزرگترین چالش حیات خویش شده است.»
مسعودی می افزاید:«جنگلهایی که در بستر تشکیل بزرگترین چین خوردگیهای زمین توانستند به حیات خود ادامه دهند، در عهد انتروپوسن و رفتار نادرست ما انسانها بی تاب و توان نمایان شده اند. چرخ وارونه توسعه در این سرزمین، حال که با بدچرخی اقلیم نیز همراه شده، تمامی عناصر حیات و طبیعت از جمله طاق ابروی زیبا و سبز میهن را با خطر ریزش همیشگی مواجه نموده است، لذا کدام جنگلبانی است که کاهش کمیت و کیفیت جنگلهای هیرکانی را ببیند و یا بداند و در آسودگی به سر برد.»
نیروی حفاظت طرح جنگلداری در استان گلستان می گوید:«دومین نگرانی، بیشتر ناظر به هنگام وقوع این طرح و ملزومات آن خصوصاً تامین مالی است که طبق روال کشور، دولت عهده دار آن خواهد بود، دولتی که شوربختانه در این زمینه سوابق ممتدی از بدعهدی در تامین ناقص چنین منابعی داشته و از همین رو طرحهای مشابه و ضروری بسیاری را به ورطه شکست و ناکامی کشانده است.»
وی یادآور می شود:«در چنین سابقه ذهنی است که چنین پرسشهایی حتی ذهن جدی ترین حامیان طرح تنفس را رها نمیسازد. آیا اجرای ناقص این طرح و عدم تزریق بودجه مناسب و در زمان مقتضی اوضاع جنگلها را وخیم تر نخواهد کرد؟ آیا دولت در انبوه سایر مشکلات خویش حریم مقدس و حیاتی جنگل را رها نخواهد نمود و با از دست رفتن همان محافظت و مراقبت نیم بند و سودازده بهره برداران، هیرکانی جولانگاه بیحصار قاچاقیان چوب، آتش سوزی و آفت زدگی نخواهد شد؟»
دانشجوی کارشناسی رشته ی جنگلداری می افزاید:«همین نگرانیهاست که حکم میکند که علاوه بر بودجه های مصوب، در اندیشه منابع مالی مستقلی برای جنگلهای شمال کشور باشیم که خروج آن از لابیرنت پرماجرای صندوق دولتی نباشد. در جهان امروز که محیط زیست و بحرانهای متشکله پیرامون آن بزرگترین مشکل انسان شده روشهای متفاوتی برای صیانت مضاعف از طبیعت به کار گرفته میشود که در گذشته کمتر بدان عنایتی بوده است؛ مالیاتهای سبز و نیکوکاریهای محیط زیستی دو فقره از این مکانیسمهاست.»
وی خاطرنشان می کند:«بطور مشخص پیشنهاد در موضوع مطروحه این است که جنگلهای کشور با وضع مالیاتهایی بر ساکنین و بهره مندان پیرامون این مواهب طبیعی، خصوصا ویلانشینان و خوش نشینان غیر بومی بطور مستقیم حمایت و پوشش داده شوند. کسانیکه حاضرند میلیاردها ریال برای خرید اماکن مجلل مسکونی در کنار جنگل و بهره مندی از فواید اکولوژیک آن هزینه نمایند چرا نباید ملزم شوند سالیانه با پرداخت رقمی قانونی و مشخص در محافظت و نگهداری از آن مشارکت نمایند؟»
وی یادآور می شود:«همین استدلال را در مورد میلیونها مسافری که هر سال مناطق شمالی را به عنوان مقاصد گردشگری انتخاب میکنند میتوان به کار زد. بی شک منطقی است آنها با پرداخت عوارضی هنگام ورود، بخش کوچکی از هزینه هایی که با مصرف و تولید پسماند بر طبیعت و پهنه های حیاتی کشور تحمیل نموده، جبران نمایند و البته باید سراغ اماکن صنعتی، تولیدی و تجاری را هم گرفت و هزینه هایی که بر دوش نحیف طبیعت گذاشته اند را به شانه های ایشان منتقل نمود.»
جنگل را از بعد گردشگری ببینیم
بدون شک طبیعت ایران و جنگل های هیرکانی که به گفته کارشناسان و مسئولان سازمان جنگل ها، میلیون ها سال قدمت داشته و گونه های نادر گیاهی در آن وجود دارد، گونه های متنوع جانوری و دشت هایی سرشار از گیاهان دارویی، محیطی مناسبی را برای راه اندازی تورهای علمی دانش آموزی و دانشجویی و حضور محققان مراکز علمی داخلی و خارجی فراهم آورده است.
بر اساس آمار رسمی در شمال کشور، ۸۸ پارک جنگلی شناسایی شده وجود دارد که مساحت کل آنها ۵۰ هزار و ۱۹۳ هکتار که ۵۳ پارک جنگلی فعال، با مساحت ۳۴ هزار و ۶۰۲ هکتاراست اما بهره چندانی در حوزه گردشگری از این پارک ها برده نمی شود.
باید نگاه به جنگل از بحث بهره برداری به شکل چوب خارج وبه سمت استفاده چندجانبه گردشگری وتوسعه پایدار برود.واز طرحهای مشارکتی با جوامع محلی برای حفاظت استفاده کرد. اگرنه تقریبا جنگل اقتصادی باقی نمانده که بخواهد بهره برداری شود یا نشود.طرحهای نابود کننده که بدون رعایت ومطالعات علمی اجرا شدندومیشوند نیزازعوامل اصلی نابودی هستند اگر نه تنفس بدون مطالعات کارشناسی جامع و منطقه ای،هیچ دردی را دوا نمی کند.
به هرحالاین زمرد یکتای کهن، سرمایه ملی ما محسوب می شود و هرطرحی که اجرا می شود باید خط قرمزها را رعایت کند، جنگل تنها درخت و چوب نیست بلکه زیست بومی غنی از موجودات زنده است.
به منظور حفاظت از جنگل ها ی هیرکانی که ارزشمند ترین ذخایر طبیعی و اکولوژیکی کشورما محسوب می شوندتامشخص شدن تکلیف طرح تنفس بهترین راه این است که وزارتخانه ها، سازمان ها و ارگانهای ذیربط اکیداً از صدور مجوز به هر شکلی برای فعالیت های صنعتی و معدنی در حریم جنگل ها خودداری نمایند و پروانه ها و مجوز به هر شکلی برای فعالیت های صنعتی و معدنی در حریم جنگل ها خودداری نمایند و پروانه ها و مجوز های صادره قبلی نیز منتفی اعلام شود.
هنگام بروز آفات خطرناک یا آفات دیگر در منطقه به جای سمپاشی گونه های درختان جنگلی به روش های سنتی کمیته ای متشکل از استادان دانشگاه ها و متخصصان ذیربط (حشره شناسان، گیاه شناسان، بوم شناسان و …) تشکیل و در مورد چگونگی دفع آفات ذیربط بر طبق نظر آنان اقدام شود.
برای حفاظت از جنگل های هیرکانی از هر نوع خطری که آنها را تهدید می کند از تجربیات کشورهایی که سهم جنگل نسبت به مساحت آنها رقم بالایی است استفاده شود. به هر حال تأمین اعتبار کافی برای استخدام نیروهای کارآمد و محافظ جنگل ها و تقویت یگان های محلی و استفاده از پیشرفته ترین تجهیزات رصد جنگل ها نهایت ضرورت را دارد.از ورود دام ها به جنگل های هیرکانی محافظت شده و در قسمت هایی که شمشاد وجود دارد و هم اکنون در حال نابودی هستند، ممانعت به عمل آید.برای شخصیت های حقیقی و حقوقی که به صورت عمدی یا غیرعمد به این ذخایر گرانبها آسیب می رسانند، مجازاتهایی بازدارنده تعیین شود.
برنامه جامع صیانت از جنگل های شمال کشور که در تاریخ دوازدهم شهریور ۱۳۸۲ از تصویب هیأت دولت گذشته است بازنگری قرار گیرد و عملکرد آن ارزشیابی شود سپس نکات اساسی مزبور به صورت لایحه ای برای تصویب به مجلس شورای اسلامی ارائه شود.
گونه های درختان جنگلی در شرف انقراض به دقت شناسایی و برای حفاظت از آنها از تجربیات متخصصان کشورهای پیشرفته استفاده شود.
ایجاد باغی گیاه شناسی (مختص گونه های جنگل تای هیرکانی) در سایر نقاط کشور که شرایط اقلیمی آن مشابه مناطق رویش این گونه ها باشد نهایت ضرورت را دارد. در کشور استرالیا از حدود ۱۰۰ سال پیش نسبت به ایجاد یک باغ گیاه شناسی متشکل از اغلب گونه های گیاهی منحصر به فرد دنیا که در شرایط آب و هوایی ملبورن امکان پرورش آنها وجود داشته است، اقدام کرده اند و این باغ یکی از جاذبه های گردشگری مهم شهر ملبورن است و دانشجویان و پژوهشگران علاقه مند دنیا برای مشاهده ویژگیهای گیاهان مورد تحقیق خود به جای مسافرت به خاستگاه اصلی گونه ها به استرالیا سفر می کنند.
همان طور که حفظ آثار باستانی و گنجینه های فرهنگی به جا مانده از هزاران سال قبل برای معرفی فرهنگ و تمدن این مرز و بوم مهم است، صیانت از جنگل های گرانبهای به جا مانده از دوران سوم زمین شناسی که قدمت آن ها به چندین میلیون سال بر می گردد و در بردارنده هزاران نوع گونه های نادر و منحصر به فرد درختان جنگلی است از نهایت اهمیت برخوردار است. این ذخایر ارزشمند را از روی عدم آگاهییا صرفاً به خاطر کسب درآمدهای ناچیز به باد ندهیم که نسل های آینده ما را نخواهند بخشید.