- 29696
- ۱۴۰۲/۰۹/۲۴ - ۰۹:۴۴
شاید کنجکاوی تا حالا باعث شده باشد که هنگام دیدن فیلمها یا سفر تصور کنید که اگر به زبان دیگر تکلم میکردید، احساسات و ضربآهنگ تفکرتان به کلی تغییر میکرد.
ارمون آنلاین: شاید این عبارت که فرانسه، زبان عشاق است را به کرات شنیده باشیم و خیلی وقتهای هم آن را یک غلو بزرگنمایی دانسته باشیم. اما محققان به تازگی در مورد تفاوتهای زبانی، تحقیق جدیدتری انجام دادهاند.
برخی از مطالعات نشان دادهاند که افرادی که از یک سیستم نوشتاری چپ به راست استفاده میکنند – مانند انگلیسی و بسیاری از زبانهای دیگر – تمایل دارند هنگام تفکر انتزاعی زمان را از چپ به راست در نظر بگیرند، در حالی که افرادی که متن را با ترتیب از راست به چپ میخوانند. مانند عربی، عبری و فارسی & زمان را از راست به چپ مرتب میکنند! یعنی دسته دوم، اول زمانهای نزدیک و بعد دور را در نظر میآورند و برعکس.
به همین ترتیب، برخی از محققان استدلال کردهاند که افرادی که نوشتار عمودی دارند مانند آسیای خاور دور، زمان را به شک متفاوتی انتزاع میکنند.
مثال دیگر زبانی است که پورمپوراو نام دارد و یک جامعه دورافتاده بومیان استرالیا، با آن صحبت میکندن، که به هیچ وجه از کلمات “چپ” یا “راست” استفاده نمیکند. در عوض، آنها از “شمال”، “جنوب”، “شرق” و “غرب” استفاده میکنند. آنها رخدادهای نزدیک به بدن را شرقی و دوز از بدن را غربی در نظر میگیرند.
برخی روانشناسان استدلال میکنند که بازنمایی ذهنی ما از زمان تحت تأثیر زبان است و توسط آن شاید محدود شده باشد.
این ایدهها مشابه ایدهای است که در فیلم علمی تخیلی Arrival در سال ۲۰۱۶ بررسی شد، که در آن بشریت برای برقراری ارتباط با گونههای بیگانه مرموزی که به طور ناگهانی بر روی زمین فرود آمده است، تلاش میکند. از طریق درک “زبان فرازمینی”، انسانها در نهایت متوجه میشوند که بیگانگان درک خطی از زمان ندارند، که به طور موثر به آنها اجازه میدهد آینده را تجربه کنند. این فیلم به ایدههای بسیار دور از ذهنی میپردازد و مضامین زبانشناختی جذاب فیلم با واقعیت فاصله زیادی ندارد.
یک مثال جالب این است که آیا ما آینده را جلوتر از خود میبینیم یا پشت سرمان. در بیشتر زبانها، گذشته به عنوان چیزی پشت سر ما توضیح داده میشود، در حالی که آینده در پیش روی ماست. با این حال، در مردم بومی آیمارای آمریکای جنوبی، هماهنگ با زبان آنها، گذشته جلوتر از آنها و آینده پشت سرشان توسط آنها درک میشود.
زبان انگلیسی هم مانند این عناصر گیجکننده خاص خود را دارد. اگر عبارت “جلسه چهارشنبه دو روز به جلو کشیده شد” moved forward two days را بشنوید، به این معنی است که جلسه جدید جمعه یا دوشنبه است؟
نظرسنجیها نشان میدهد که تقریباً نیمی از مردم جمعه و نیمی دیگر دوشنبه را در نظر میگیرند، بسته به اینکه خود را در حرکت نسبت به زمان تصور کنند یا خود زمان را در حال حرکت تصور کنند!
در سال ۲۰۱۷، زبانشناسان مطالعهای را انجام دادند که نشان داد آنهایی که دوزبانه سهتند، بسته به زبانی که به کار میبرند، میتوانند درباره زمان متفاوت فکر کنند. در زبانهایی مانند انگلیسی و سوئدی، مردم تمایل دارند از فاصلههای فیزیکی برای توضیح مدت رویدادها استفاده کنند، مانند «یک استراحت کوتاه» یا «تعطیلات طولانی».
برعکس، یونانیها و اسپانیاییزبانها تمایل دارند زمان را با اشاره به مقادیر فیزیکی، مانند «یک استراحت کوچک» یا «تعطیلات بزرگ» اندازهگیری کنند. یعنی جریان زمان به عنوان یک حجم رو به رشد درک میشود تا مسافت طی شده.
در دوزبانههای اوضاع پیچیدهتر است. به عنوان مثال، اگر فردی هم یونانی و هم انگلیسی صحبت میکرد، نحوه توضیح حرکت زمان را بسته به زبانی که از او در مورد آن سؤال میشد، تغییر میدهد.
«با یادگیری یک زبان جدید، ناگهان با ابعاد ادراکی که قبلاً از آن آگاه نبودید، هماهنگ میشوید. این واقعیت که دوزبانهها بین این روشهای مختلف برای تخمین زمان بدون زحمت و ناخودآگاه نوسان میکنند، با مجموعهای از شواهد روبهرشد سازگار است که نشان میدهد زبان میتواند به آسانی در ابتداییترین حواس ما، از جمله احساسات و ادراک بصری ما، نفوذ کند.
پس زبانی که با آن صحبت میکنید میتواند بر ادراک شما از جهان و فرآیندهای شناختی تأثیر بگذارد یا آن را شکل دهد. البته نسبیتگرایی زبانی منقدانی هم دارد و استدلالهای متضاد زیادی علیه آن وجود دارد.
با این وجود، کاوش در این ایدهها راه خوبی برای به چالش کشیدن پیشداوریهایتان است و به خودتان یادآوری میکنید که شیوهی شما برای درک جهان لزوماً ثابت نیست.
لینک کوتاه: