- 28675
- ۱۴۰۲/۰۸/۰۲ - ۰۰:۰۴
کتاب اسب سیاه اثری در حوزهی موفقیت و خودیاری است. تاد رز و اگی اگاس، نویسندگانِ این کتاب، مسیری کاملاً متفاوت از آنچه تاکنون شنیده و خواندهاید را برای دستیابی به موفقیت و کامیابی معرفی میکنند. اسب سیاه به شما میآموزد که چگونه حتی وقتی شانسی برای موفقیت نمیبینیم، به آن دست پیدا کنیم.
ارمون آنلاین:کتاب اسب سیاه نوشتهٔ تاد رز و اگی اگاس و ترجمهٔ پیام بهرام پور است و نشر مون آن را منتشر کرده است. رسیدن به موفقیت و کامیابی از مسیری کاملا متفاوت از آنچه همه به ما میگویند را در کتاب اسب سیاه می خوانید.
درباره کتاب اسب سیاه
اسب سیاه با تمام کتابهای موفقیت فرق میکند. عموم کتابهای موفقیت، مدارس و سازمانها یا حتی توصیههای افراد، شما را بهسوی مسیر پیشفرض موفقیت (که اساساً وجود ندارد) راهنمایی میکنند؛ آن هم درحالیکه در دنیای امروز، روش موفقیت مثل خیلی مسائل دیگر بسیار متفاوت و منحصربهفرد است.
کتاب اسب سیاه راهی است ویژه برخلاف اغلب کتابها و توصیههای رایج موفقیت که به ما میآموزد آن هنگام که در میان اسبهای دیگر شانس موفقیت نداریم، بدرخشیم و به کامیابی برسیم؛ همان زمانی که از نظر دیگران بازنده هستیم.
خواندن کتاب اسب سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
تاد رز (Todd Rose) و اگی اگاس (Ogi Ogas) در کتاب اسب سیاه (Dark Horse: Achieving Success Through the Pursuit of Fulfillment) دست به بازتعریف مسیرهای منتهی به موفقیت و کامیابی زدهاند.
اغلب ما برای دستیابی به موفقیت، قالبی از پیشتعریفشده داریم: آنقدر در رشتهای درس بخوانیم و اطلاعات جمعآوری کنیم که دکتری و فوقدکتری بگیریم و بعد تازه به صرافت پیدا کردن شغل بیفتیم و در صورتی که شانس یارمان بود، در شغلی که به سختی و با مشقت برای خودمان دستوپا کردهایم، رشد کنیم و در نهایت، قبل از رسیدن به بازنشستگی، ارتقای شغلیمان را به یک پله بالاتر جشن بگیریم!
اما در این میان، افرادی که تصور نمیکنیم در زندگی به موفقیتی دست پیدا کنند، یکباره این مسیر را میانبر زده و طوری در حرفهی خود میدرخشند که همه را شگفتزده میکنند. این انسانهای موفق که هستند، چه ویژگیهایی دارند و از کجا مسیر موفقیت را پیدا میکنند؟ برای اشاره به این افراد اصطلاحی مشخص به کار برده میشود: اسب سیاه.
قدمت آموزههای مربوط به زندگی موفق، به طول عمر انسان بر کرهی زمین است. این آموزهها را میتوان در حوزهای تحت عنوان ادبیات موفقیت گنجاند. در این ادبیات، اسب سیاه به قهرمان و برندهای اطلاق میشود که هیچ کدام از شرایط برد را ندارد و همگام با هیچ کدام از معیارهای تعریفشدهی زمان خود برای موفقیت جلو نمیرود اما بر خلاف تمام پیشبینیها، به موفقیتی شگفتانگیز دست پیدا میکند.
اسب سیاه نشان میدهد که راه استاندارد و فرمول یکسانی را نمیتوان برای دستیابی به موفقیت تعریف کرد و ویژگیهای فردی انسانها، عاملی بسیار تعیینکننده و تأثیرگذار در این مورد است.
اصطلاح اسب سیاه برای اولین بار در کتاب دوک جوان در سال ۱۸۳۱ استفاده شد و بهسرعت جای خود را در میان عموم افراد پیدا کرد. قهرمان این داستان، روی اسبی شرط کلانی میبندد اما یک اسب دیگر، که به نظر میآید از شرایط برد در مسابقه کاملاً بیبهره است و هیچ کسی انتظار ندارد حتی به خط پایان برسد، از همه جلو میزند و جایگاه اول را به خود اختصاص میدهد.
از آن زمان به بعد، سرگذشت اسبهای سیاه، یا همان انسانهایی که در ابتدا گمانی به موفقیتشان نمیرود، مورد توجه قرار گرفت. تا آن زمان، آموزهها میگفتند خیلی خیلی سخت کار کنید و با پشتکار از موانع عبور کنید تا به هدف برسید. فرمول استاندارد و سادهای که همه آن را میدانند اما در دنیای پیچیدهی امروز، فرمولهای ساده دیگر چارهساز نیستند. اسبهای سیاه برای رسیدن به موفقیت، مسیرهای دیگری را میپیماید و همین موضوع، درونمایهی کتاب اسب سیاه را تشکیل میدهد.
تاد رز، نویسندهی کتاب اسب سیاه، از بنیانگذاران و رئیس Populace، اندیشکدهای در بوستون است. رز پیش از آن استاد دانشگاه هاروارد بوده و ریاست دانشکدهی مغز، ذهن و آموزش را بر عهده داشته و همچنین، آزمایشگاه علوم فردی را نیز مدیریت میکرده است. اگی اگاس، دیگر نویسندهی این اثر، دکتر عصبشناس و پژوهشگر مدعو در دانشکدهی تحصیلات تکمیلی دانشگاه هاروارد است.
نکوداشتهای کتاب اسب سیاه
- کتاب اسب سیاه تصور آشنای ما را از ماهیت موفقیت و چگونگی دستیابی به آن در هم میشکند. (امی کادی، روانشناس اجتماعی و نویسندهی پرفروش)
- کتاب اسب سیاه از افرادی که راههای متعارف موفقیت را رد میکنند و به شیوهی منحصربهفرد خودشان به آن دست مییابند، تمجید میکند. (آدام گرانت، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز)
- کتاب اسب سیاه میتواند نقشهی راهی برای رسیدن شما به موفقیت باشد. (دن پینک، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز)
بخشی از کتاب اسب سیاه
«کورین بلاک دختری ساده بود که در شهری کوچک و پرت به نام ایستبرنارد در تگزاس به دنیا آمد و همانجا بزرگ شد. همیشه هم این ذوق در وجودش بود که به دیگران یاری برساند. پس از پایان تحصیل در دانشگاه تگزاس به این نتیجه رسید که بد نیست اگر به دنیای سیاست همان ایالت وارد شود و به همسایگان و مردم عادی بهتر خدمت کند. همین شد که در مقام کارآموز وارد دمودستگاه اداری یک سناتور شد.
از آدمهایی که با آنها کار میکرد خوشش میآمد و حس میکرد با این شغل کار مثبتی در دنیا انجام میدهد و به همین خاطر بعد از فراغت از تحصیل، راه پیشرفت را تا خود واشینگتن پیمود و زیردست سیاستمدار سابقی شد که مسئول ستاد تبلیغات ریاستجمهوری باب دُل بود. بعدتر مایکل بلومبرگ او را استخدام کرد و در ستاد انتخاباتی شهرداری نیویورک کارش را دید و بعد از اینکه شهردار شد، کورین را نگه داشت و به مقام مسئول امور دولتی گماشت.
در این کار شهرتی به دست آورد و دیگر همه او را بهعنوان آدمی قابلاعتماد میشناختند که کارها را همیشه به نتیجه میرساند و همین لیاقت توجه سران حزب جمهوریخواه را جلب کرد. کار به جایی رسید که جورج بوش پسر پیشنهاد کرد او را از کار در شهرداری نیویورک بردارند و به سمت سردفتر امور سیاسی کاخ سفید بگمارند.
تازه بیستوهشت سال داشت و جایگاهی ارزنده در دولت ملی آمریکا پیش رویش بود. جایگاهی رشکانگیز برای هرکسی که میخواست فعالیت سیاسی داشته باشد. بااینحال، در آن صبحِ سال ۲۰۰۹ که بلومبرگ در را به روی کورین باز کرد، او ناگاه خود را در برابر یک چهارراه سرنوشت دید. او میدید انبوهی از فرصتهای رسیدن به موفقیت و موقعیت سیاسی در نیویورک پیش رویش گشوده است، بااینحال تردید همهٔ وجودش را انباشته بود.»
کتاب اسب سیاه به کتاب صوتی نیز تبدیل شده است که می توانید از شنیدن آن هم لذت ببرید.
لینک کوتاه: https://armoononline.ir/?p=28675