- 862
- ۱۳۹۸/۰۳/۱۰ - ۰۴:۲۷
وسیقی محلی در حقیقت در لحظه خواندن یا نواختن هستی می یابد و حیات آن به اراده و روش دلخواه اجرا کننده آن بستگی دارد،در این حال آفرینش و اجرا درهم آمیخته به طوری که اجرای موسیقی بر پایه نت یا نوشته، چیزی مطلقاً ناشناخته است.
سارا ربیعی: موسیقی محلی در حقیقت در لحظه خواندن یا نواختن هستی می یابد و حیات آن به اراده و روش دلخواه اجرا کننده آن بستگی دارد،در این حال آفرینش و اجرا درهم آمیخته به طوری که اجرای موسیقی بر پایه نت یا نوشته، چیزی مطلقاً ناشناخته است.
موسیقی فولکلوریک از تاریخ و فرهنگ و آداب و رسوم زندگی مردم در طول قرون متمادی سرچشمه می گیرد. موسیقی فولکلور برای مردم ایران فقط یک وسیله ساده تفریحی یا یک منبع ارضای روحی یا یک هنر رایج نیست، بلکه با اعمال و رفتار روزمره افراد جامعه ارتباط دارد، ملتی که سعی می کنند احساسات خود را بی تکلف با تشبیهات ساده به شکل آهنگ ها و ترانه های ساده و عامیانه بیان کنند و گاه به قدری ماهرانه از عهده این کار برمی آیند که اثری جاودانه از آنان باقی می ماند. اسناد تاریخی نشان می دهد که ایرانی ها از قرن های اولیه تمدن و تاریخ خود اهل و دوستدار موسیقی بودند.
اما موسیقی بومی مازندران که سینه به سینه تداوم یافته دارای تاریخ پیشرفته ای نیست ولی از اشعار موجود می توان به قدمت آن پی برد. آفرینندگان موسیقی بومی هنرمندان عامه هستند که در میان توده های مردم زندگی می کنند ومعمولأ صدای خوش دارند و برخی هم سازی می نوازند.
موسیقی محلی را صاحب نظران بومی به عنوان موسیقی مقامی می شناسند موسیقی محلی بیشتر بر اساس تکنوازی وتک خوانی استوار بوده و از آنجا که مردم با موسیقی ارتباط معیشتی و دایمی داشتند نحوه به کارگیری از آن باعث شده که موسیقی مقامی به صورت موسیقی آوازی، تصنیف ها موسیقی آئینی، گوداری یا هراتی و موسیقی سازی شود. موسیقی آوازی مازندرانی شامل کتولی پیشنوازی، کل حال، آواز امیری، نجما، صنم و چاروداری هستند.
اما از هر چه بگذریم باید گفت خواندن ترانه های بومی مازندران آن هم در این زمانه کار هر کسی نیست و باید دل بدهی و عاشق باشی تا بتوانی نوایی خوش بر سازهای بومی مازندران کوک کنی.
نورالله علیزاده یکی از دلدادگان موسیقی اصیل مازندرانی یست که این عشق را به درستی به تجربه نشسته است. این هنرمند متولد دی ماه ۱۳۳۲ و یکی از مفاخر موسیقی مازندران بوده که بارها در زمان فعالیت های هنری خود به عنوان برترین خواننده بومی شناخته و برگزیده شده است.
از چه زمانی وارد حوزه موسیقی فلکلور مازندران شدید؟
در سال ۱۳۵۷ از طریق کمیته فرهنگی هنری شهرستان آمل با مرحوم احمد محسن پور آشنا شدم؛ از صدایم استقبال کرد و مرا به گروه شواش دعوت نمود آن روزها جزء اولین های گروه موسیقی مازندران بودیم . با تلاش بسیار اولین آلبوم گروه شواش به نام “حامد” روانه بازار شد که مورد استقبال شدید مردم قرارگرفت.
آیا کارهایی که اجرا می شد نوعا بر پایه فرهنگ شفاهی بوده یا نوعی پژوهش در ترانه ها هم به عمل می آمده است؟
گاها تلفیقی بوده به طوری که در سال ۶۰با همکاری استاد محمدرضا درویش پژوهشی بر روی موسیقی بومی مازندران انجام دادم که حاصل آن سمفونی آهنگهای بومی محلی مازندران بوده که با ارکست ملی ایران توسط استادان و نوازندگان بزرگ آن زمان اجرا شد.
معروف ترین آلبومهایتان کدام است؟
یکی از شاهکارهای بزرگ موسیقی فلکور ایران بنام آلبوم “آفتاب ته” را در سال۶۵ روانه بازار کردیم و پس از آن آن آلبوم های چون مازرونی، بهارمونا، اساره سو، بهارانه با گروه شواش استارت خورد. در ادامه نیز با گروههای امیرپازواری، نیما، کایر و آوای تبری همکاری داشته ام.
با چه سازهایی آشنایی دارید؟
“لله وا”ساز تخصصی من بوده که آن را زیر نظراستاد مرحوم حسین طیبی آموخته ام و ساز نی را نیز از محضر جمشید عندلیبی، محمدعلی کیانی نژاد و عبدالعلی افشارنیا بهره برده ام.
حسین علیزاده در کودکی دوست داشت چه کاره شود و آیا به آرزوهای خود رسید؟
حسین علیزاده از عنفوان جوانی دغدغه خواندن موسیقی در سر داشت، یادم می آید در کودکی با ساقه های جو و گندم ابزاری می ساختم صدایی شبیه لله وا داشت. بزرگتر که شدم در مجالس عروسی به واسطه صدای خوش حال و هوای عروسی را شاد می کردم و در ایام محرم نیز جزو بهترین نوحه خوانهای روستای خود و اطراف بودم.
آیا اکنون فرزندان شما نیز دغدغه موسیقی و خواندن و نواختن را دارند؟
دو پسرم با موسیقی آشنایی دارند اما مانند من عاشق نیستند. پسرم پیام جزو اولین کمانچه نوازان نوجوان در فرهنگسرای ساری بود که نواختن کمانچه را زیر نظر استاد شکارچی آموخته و اکنون نیز جسته و گریخته این ساز را زیر نظر فضل الله دهقان دنبال می کند. پسر دیگرم عارف نیز صدای خوشی دارد و تار می نوازد اما نه به صورت حرفه ای.
با صدای چه کسی عاشق خواندن شدید؟
موسیقی در خون من جاری بوده و هست، تا چشم باز کردم در اطراف خود امیری خوانها و کتولی خوانهای خوش الحانی را دیدم که با نوای خود تو را محسور می کردند اما صداهای بی نظیری چون اسماعیل ادیبی، شادروان حسین زاده، اصغر اتولی و نظام شکارچیان مرا عاشق و دلداده موسیقی کرد.
خواندن سخت تر است یا نواختن؟
هر دو در جای خود نیازمند تمرین و علاقه است. پشت هر خواندن و نواختنی باید تفکری باشد و کسی که وارد این حرفه ها می شود به طور پیوسته باید تحقیق و پویایی را لازمه کار خود قرار دهد و غرور بیجا را از خود دور کند.
وضعیت موسیقی امروز مازندران و جایگاه آن در بین جوانان چگونه است؟
موسیقی فلکلور شناسنامه یک ملت است، متاسفانه مازندرانی ها برای هویت خود آن ارزشی را که کردها، لرها، آذری ها و…، برای فرهنگ فلکلور خود قائلند، نیستند اما با این حال موسیقی بومی مازندران دارای چنان غنایی بوده که در تمام اعصار تاریخی و با هجوم اقسام مختلف آهنگهای غربی هنوز بر تارک موسیقایی مازندران می درخشد. استقبال از این نوع موسیقی حتی در بین جوانان غیر بومی فوق العاده است. در بین جوانان مازندرانی هم اجراهای ما بیشترین جایگاه را پیدا کرده ضمن اینکه آنها همواره به خصوص جوانان پنجاه سال اخیر با رویکرد رادیو، ضبط صوت، صفحه و سینما و سپس سی دی و دی وی دی، ماهواره و اکنون سبکهای رَپ و متالیکا، هیجان انگیزترین ژانر موسیقی را طالب هستند، اما هیجان این رویکرد به سی سالگی آنها نمی رسد و این هنگامی است که آنها در می یابند، حافظ دارند، سعدی و مولوی دارند و خوانندگانی که غزل هایشان را خوانده اند و رهی معیری ها و نی داودها و ابتهاج ها و …، که ترانه هایش را ساخته اند، هر نوع گرایشِ جوانان به هر ژانری از موسیقی در سنینِ پایین را باید با بردباری و تعامل تحمل کرد تا به سنِ خردورزی برسند.
موسیقی فلکلور می تواند ظرفیتی برای ترویج فرهنگ بومی باشد؟
به طور یقین بله، موسیقی بومی به جز در ایران در خارج از کشور نیز طرفدارن بی شماری دارد و شاید این بخاطر گنجینه های بسیار با ارزشی بوده که در پس رنگ و سازهای ایرانی نهفته است. قبل از انقلاب موسیقی مازندران در سطح ایران شناخته شده نبود و فقط چند آهنگ مثل رعنا، ته محله سنگ تراشون و ربابه جان در سطح ملی مطرح بودند و خود موسیقی مازندران محجور مانده بود. در دهه اول انقلاب با مدیریت قوی به سرعت پیش رفت، اما در دهه دوم و به بعد شاهد مدیریتی افسارگسیخته ای نه تنها در مازندران بلکه در کل کشور هستیم.
باید گفت”آفتاب که غروب کند شب پره وارد میدان می شود”، در دهه دوم انقلاب به دلیل یک مدیریت ناکارآمد، هنرمندان شاخص از صحنه خارج شده و گروه های تاثیرگذاری چون شواش که در زمینه موسیقی فلکور بصورت حرفه ای پیش می رفتند از هم جدا شده و به دست فراموشی سپرده شدند.
نظرتان در خصوص موسیقی پاپ مازندرانی چیست؟
این سبک موسیقی شهری مازندرانی بوده که خوانندگان مطرحی چون آقای دنیوی، خانم ماهوتی و…، نماینده این شکل از موسیقی هستند. اما متاسفانه این سبک از موسیقی بومی بدون حرفه و تخصصی در حال اجرا است که به موسیقی بومی شهری که به یادگار داریم لطمه می زند.
هر کس صدای خوشی دارد می تواند خواننده شود؟
هر صدای خوشی زمانی امکان ماندگاری دارد و در قلب و سفره فرهنگی مردم جای می گیرد که دارای تفکر و پژوهش باشد. خواننده باید با شناخت کار کند و نگذارد غلرور و منیت و حس برتری جویی در وجودش شک بگیرد.
نظرتان در خصوص برگزاری جشنواره هایی مانند “لیلم”چیست و چه کمکی برای رشد و ارتقاء موسیقی سنتی مازندران از طریق این جشنواره ها می توان انجام داد؟
در جشنواره های موسیقی، گروه های شرکت کننده سعی می کنند بر اساس معیارها و استانداردها به کارهای خود کیفیت ببخشند، از این رو با چنین رفتاری نه تنها به بسط و گسترش فرهنگ موسیقی ملی و مذهبی جامعه خود کمک کرده بلکه در ارتقاء کیفی کار خود نیز تاثیر مثبتی می گذارند. به علاوه این جشنواره ها فرصتی ست برای قدردانی از چهره هایی که زحمات بسیاربرای احیای ادبیات شفاهی کشیده اند، اگر این جشنواره ها به دور از قومیت گرایی انجام شود سکوی پرشی برای جوانان علاقه مند به موسیقی بومی نیز فراهم می شود تا خودی نشان دهند و استعداهای خود را به منصه ظهور برسانند.
نکته ای هست که بخواهید بگویید؟
یکی از ایده ها و آرمان های من همواره این است که موسیقی بومی را بازسازی و با حرکتی تخصصی و علمی تکمیل کنم تا بتوانم شاهد انبوهی از سازهای بومی و نوآوری شده در ساز، قرنه، کمانچه و … باشیم که بتوان از قبل آن همانند استاد درویشی با سازهای بومی یک سمفونی نواخته و به جهان ارائه دهیم. هیچگاه از خواندن نجواهای محلی مازندران دست نمی کشم و هم اکنون نیز در حال تکمیل کتابی به عنوان متودهای آموزش له له وا که اولین کتاب آموزشی در این خصوص به رشته تحریر در می آید، هستم. به علاوه به عنوان سرپرست گروه “تجه” آلبومی را تا پایان امسال روانه بازار خواهم کرد.