اخبار روزاسلایدرچهره‌هافرهنگ و هنر

محمود دولت‌آبادی: «دُرّ یتیم» را برای صادق هدایت نوشتم

ارمون آنلاین: نویسنده رمان چند جلدی کلیدر گفت: این کار در سال قبل شروع شد و امسال سپرده شد به نشر چشمه، کار دیگری که در همین دو- سه ماهه‌ی اخیر انجام یافت، نامش «دُرّ یتیم» است در موضوع صادق هدایت و آن پایان سرد و غمناک و نمی‌دانم چرا ناگهان به صرافت بازنگری در آن نبوغ ناتمام شدم و اصلا چرا به صرافت هدایت افتادم در کشاکش بحران زمانه که دچارش شده بودم و… به این جهت به آثار هدایت رجوع کردم.

دولت آبادی افزود: همچنین به دو کتاب مهمی که مشخصا در باره‌ی او با نوع خاص زندگی‌اش گزارش شده. یکی کتاب آقای مصطفی فرزانه به نام «ملاقات با هدایت» و کتاب دیگری در باره‌ی «صادق هدایت» که به همت آقای محمود کتیرایی گردآوری شده و در آن یادداشت‌های گوناگونی از نزدیکان به صادق هدایت آمده است. گفتنی‌ست که هر دو کتاب بسیار مهم هستند و خیلی کمک می‌کنند به شناخت نسبی روحیات و خُلق‌وخوی صادق هدایت و بسیار مفیدند برای کسانی که کنجکاو شناخت هدایت باشند.

در کتاب فرزانه به نحوی و در کتاب کتیرایی به نحو دیگر، یکی از درون و یکی از برون. به این سبب بار دیگر اکثر آثار هدایت را بازخوانی کردم به‌ویژه «بوف کور» را. پیش‌تر در یک بازه‌ی ده-پانزده ساله نه- ده بار «بوف کور» را خوانده بودم مگر ته‌وتوی آن کتاب را دریابم، امسال هم دو-سه بار خواندم با این کنجکاوی که آیا آخرین دریافت‌هایم از «بوف کور» بجا بوده یا نابجا؟

این نویسنده مشهور معاصر ادامه داد: خوشبختانه متوجه شدم بجا بوده و چون آن کتاب را بسته و کناری گذاشته‌ام متوجه کُنه مطلب شده‌ام و در همان آخرین خواندن‌هاست که در حاشیه نوشته‌ام «اگر روزی بخواهم در باره‌ی بوف کور مطلبی بنویسم نام آن را دانه‌ی گندم خواهم گذاشت».

 

 

و در بازخوانی‌های اخیر هم آنچه بیشتر یافتم پیرامون همان اصل بود که امیدوارم در داستان‌واره‌ی « دُرّ یتیم» کم‌وبیش بتوانم بازترش کنم، اگرچه در حاشیه‌ای دیگر نوشته‌ام «نه باد در مشت جای می‌گیرد نه جیوه در سطحی که دایم دچار تکانه است و نه بوف کور در شکل و ریختی جز همانچه هست!»

 

 این یادداشت در روزنامه شرق منتشر شده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا