ارمون آنلاین به گزارش بهداشت نیوز، دلبستگی بر عزت نفس کودکان و توانایی آنها برای اعتماد به دیگران و کشف محیط اطرافشان تأثیر می گذارد و نحوه درک نوزاد از خود، توانایی او برای ارتباط با دیگران و کیفیت سلامت عاطفی او را تعدیل می کند.
دلبستگی چیست؟
دلبستگی یک پیوند شدید، طولانی مدت و محبت آمیزی است که بین نوزاد و والدین او ایجاد می شود. هدف از این دلبستگی افزایش شانس بقای نوزاد است. نوزاد تازه متولد شده نه تنها برای تضمین سلامت جسمانی خود، بلکه برای رشد عاطفی صحیح خود کاملاً به مراقب خود وابسته است. به منظور ایجاد این دلبستگی، کودک مجموعهای از رفتارها(مانند گریه کردن،غرغر کردن و…) را انجام میدهد تا توجه مادر یا پدر را به خود جلب کند و این باعث تقویت ارتباط عاطفی میشود.
هدف نهایی این است که والدین در دسترس نوزاد بوده و نسبت به خواسته های او حساس و پاسخگو باشند. آنها باید بتواند به خواستههای او به طور مناسب پاسخ دهند و به نوزاد کمک کنند تا خود را از نظر عاطفی تقویت کند.
ریشه های نظریه دلبستگی
بر اساس تحقیقات منتشر شده، چندین ایده در زمینه دلبستگی وجود دارد. یک نوزاد نیاز ذاتی به دلبستگی دارد و این نشان میدهد که باید یک پیوند اولیه بین نوزاد و والدین وجود داشته باشد. اگر در سالهای اول زندگی، پیوند والدین با نوزاد برقرار نشود، عواقب آن تقریباً غیرقابل برگشت خواهد بود. دلبستگی باعث افزایش صمیمیت بین مادر(یا پدر) و نوزاد میشود و به عبارت دیگر، این رابطه یک عامل تعیینکننده در بینشی است که کودک از خود، دیگران و جهان پیرامون خود ایجاد میکند و بر سلامت روانی و عاطفی درازمدت او تأثیر میگذارد.
۳ سبک در نظریه دلبستگی
روانشناسان برای اینکه رابطه دلبستگی بین مادران و نوزادان را بررسی کنند، آزمایشی را ابداع کردند که به «وضعیت عجیب» معروف است. هدف این آرمایش این بود که بفهمند نوزادان در موقعیتی ناآشنا چگونه رفتار میکنند، وقتی مادر میرود چه واکنشی نشان میدهند و پس از بازگشت او چه میکنند. یافتهها و نتایج آزمایشات سه نوع دلبستگی را بین مادران و فرزندان نشان داد.
۱. دلبستگی ایمن
این سبک دلبستگی ایدهآل است و زمانی رخ میدهد که مادر نسبت به نیازها و احساسات نوزاد حساس و پاسخگو باشد و به سرعت و پیوسته جواب دهد. این باعث ایجاد احساس امنیت در کودک شده و به او اجازه می دهد که به دلیل نزدیکی به مادر، احساسات خود را بروز دهند.ن وزادانی که با این نوع دلبستگی بزرگ میشوند، در آینده به افرادی تبدیل می شوند که به خود و دیگران اعتماد دارند و بدون ترس از صمیمیت عاطفی میدانند چگونه حد و مرز های خود را تعیین کنند.
۲. دلبستگی دوسوگرا
این سبک زمانی ایجاد میشود که مادر در واکنشهای خود ناسازگار باشد. به طور کلی، او از نظر عاطفی در دسترس نوزاد نیست. اگر چه گاهی اوقات به نوزاد توجه و محبت میکنند، اما در مواقع دیگر به شیوه ای خصمانه یا بی تفاوت عمل میکنند. این باعث عدم اطمینان کودک نسبت به بقیه شده که منجر به مشکلات جدی در ارتباط اجتماعی او می شود. در آینده، این کودکان به افراد بسیار بیاعتماد، مضطرب و وابسته تبدیل میشوند. آنها اغلب افرادی هستند که هرگز به ارتباط خود با فرد مقابل اعتماد ندارند و همیشه باید به آنها اطمینان داده شود که طرف مقابل آنها را دوست دارد.
۳. دلبستگی اجتنابی
در این نوع دلبستگی، مادر تماسهای کودک را نادیده میگیرد یا نسبت به آنها بیتفاوت است و این باعث عدم تامین نیازهای عاطفی نوزاد میشود. بنابراین،کودک تصمیم میگیرد ارتباط عاطفی خود را قطع کند، زیرا میداند که نیازهایش برای کسی مهم نیست. در بزرگسالی، این افراد تمایل به استقلال شدید دارند و اغلب با اعتماد به نفس و خودکفا به نظر می رسند، اما از لحاظ عاطفی بسیار آسیبپذیر هستند.
به طور خلاصه، تئوری دلبستگی پاسخی به چگونگی شکلگیری دنیای درونی و عاطفی کودکان است. ارتباط بین مادر و نوزاد باعث میشود او یاد بگیرد که از دیگران چه انتظاری داشته باشد. دلبستگی اولیه چون پایه و اساس همه روابط دیگر در زندگی است، به همین دلیل این رابطه باید با کیفیت باشد. اگر نوزادی با دلبستگی ایمن بزرگ شود، در آینده میتواند از روابط سالم، متعادل و رضایتبخش برخوردار شود و انگیزه لازم را برای رسیدن به اهداف و تصمیمگیری داشته باشد.
منبع : step to health
لینک کوتاه: https://armoononline.ir/?p=22275