- 746
- ۱۳۹۸/۰۳/۱۰ - ۰۱:۳۶
رمان “من و اتاق های زیرشیروانی” نوشته طاهره علوی اثری مجذوب کننده و دلنشین بوده که انتشارات هیلا آن را امسال به چاپ رسانده است.
نویسنده در این اثر برای شروع هر سکانسی با خوش سلیقه گی، تنها به ذکر شماره و عدد اکتفا کرده است که به نظر می رسد هدف از این کار ایجاد جذابیت و زمانی برای تنفس در خواندن می باشد.
رقیه توسلی : رمان “من و اتاق های زیرشیروانی” نوشته طاهره علوی اثری مجذوب کننده و دلنشین بوده که انتشارات هیلا آن را امسال به چاپ رسانده است.
نویسنده در این اثر برای شروع هر سکانسی با خوش سلیقه گی، تنها به ذکر شماره و عدد اکتفا کرده است که به نظر می رسد هدف از این کار ایجاد جذابیت و زمانی برای تنفس در خواندن می باشد.
همانطور که ازعنوان اثر پیداست باید بار و بندیلمان را برداریم و چند ساعتی میهمان خانه های زیر شیروانی باشیم. از قضا با جستاری در صفحات اولیه این رمان، مهاجرانی با ملیت های متفاوت را در اتاق های زیر شیروانی آپارتمانی در فرانسه گردهم می بینیم.
در بخش های شماره بندی شده این رمان که به یک پلان جمع و جور می ماند، نویسنده مخاطب اش را با آدم های داستان آشنا می سازد و چنانچه ترکیب و درهم سازی سوژه ها و خرده داستان ها را دوست داشته باشید بی شک خواندن این کتاب شما را به وجد خواهد آورد.
با توصیفات راوی قصه هر قدم از داستان با نوعی تصویرسازی درهم و جذاب موضوعات به پیش می رود و نویسنده در صفحه پانزده مخاطبش را با دلیل نامگذاری کتاب روبرو می سازد.
رمان ۱۵۲ صفحه ای «من و اتاق های زیرشیروانی» ماجرای دختریست که به فرانسه می رود تا تحصیل کند و نویسنده به زیبایی هرچه تمام تر با هر شماره در این اثر یک گوشه از زندگی تاریک شخصیت اول داستان را آشکار می سازد و مدام خواننده اش را برانگیخته می سازد تا با راوی بی نام این اثر جذاب و پُرکشش همراه گردد.
نثر سلیس و صمیمیت موجود در خرده داستان ها و موقعیت هایی که علوی در لابه لای جملات می آفریند کنجکاوی مخاطب را لحظه ای به خود رها نمی کند. انگار که قلم پُرکشش و پُر ایده این داستان می داند که چگونه و کجا ذره ذره اطلاعات را پیش روی خواننده قرار دهد.
خواندن این رمان مانند دعوت به خوردن قهوه ای فرانسوی پشت پنجره اتاق های زیرشیروانی است تا در نهایت مزه مزه به آخر ماگ ات برسی.
رمان دلنشین خانم علوی، انگار مقید به پرداخت روان نویسی و اطلاعات آنی ست، چنانچه با هر قطع و وصلی در قصه های این کتاب موج تازه ای از اخبار به سوی خواننده روان می شود و او را بر آن می دارد که سریع تر با اسب کنجکاوی اش بر صفحات نخوانده کتاب بتازد.
در رمان اتاق های زیر شیروانی مدام سرنوشت ها و شخصیت ها از زبان و نگاه راوی مونث کتاب تعریف می شوند و “موسیو خوان”، “پوجا”، “نعیم”، “تونی”، “عبدالحمید”، “دومینیک”، “هُدن”، “حنا”، “گام” و … وارد صحنه نمایش این داستان می شوند و در نهایت رمانی می شود که ملیت های بسیاری چون افغانی، هندی، فرانسوی، اردنی، آمریکایی، پرتغالی و سومالیایی را در دل خود جای می دهد.
راوی بی نام این داستان که کارهای فصلی انجام می دهد و هر عید پاک به عنوان دده بچه ای به جنوب و در تعطیلات زمستانی به شمال می رود و تابستان ها در “تاکستان های بُردو” انگورچینی می کند این بار برای تامین معیشت، با ترس ها و ناتوانی ها و خواسته هایش می جنگد و کمک مرده شورغسالخانه مسلمانان در پاریس می شود چنانچه در صفحه ۴۵ کتاب می گوید: ” برای آن هایی که هیچ وقت سرو کارشان با مرده نیفتاده سیاه، رنگ مرگ است ولی برای من سفید نشانه مرگ و مردن است”.
داستان “من و اتاق های زیر شیروانی” هر چند با قصه گویی اول شخص مونثی به میدان می آید اما حال و هوای گسترده تری را مراعات می کند و تنها محدود به جزئیات روزانه زندگی یک زن مهاجر نیست.
خالق این اثر با فضاهای متفاوت و داستان های فرعی که برای قصه اش دست و پا می کند به نوعی استادانه آجرهای ساختمان کتابش را روی هم می چیند و نمای ظاهری و درونی عمیق و قابل قبولی به آن می بخشد.
تعقیب ماجراهای شخصیت های مکمل در هر صفحه از این کتاب ذهن مخاطب را به بهترین شکل ممکن درگیر می سازد و به خط سیر داستانی این رمان فراز و فرود و هیجان می بخشد.
خانم علوی در همان صفحات آغازین رمان، پُل خودش را می سازد و طوری قلم می زند که بیشتر دانستن از زندگی راوی قصه، هر لحظه خواننده را به وجد می آورد و مصرتر می سازد.
دراین کتاب جذاب، شخصیت ها با توصیفات راوی، نفر به نفر می آیند و آرام و بجا روی صندلی معرفی خودشان در قصه می نشینند و تماشاچی را مجذوب وجود خود می کنند.
سوژه های این رمان تکراری نیست و کتاب یکدست به پیش می رود و روایت ها کم نقص است و نویسنده در این اثر با آرامش خاصی کمبودها و جبرها و بی پولی ها و مشکلات مهاجران را به تصویر می کشد.
مهارت و زیرکی صاحب اثر در چگونگی ورود و خروج کوتاه مدت اما ماندگار شخصیت های رمان قابل طرح است. اینکه ارتباطات، اسم ها و مکان های ناآشنا خدشه ای به صمیمیت فرم و ذهنیت مخاطب وارد نمی سازد.
لوکیشن های این رمان نیز در خارج از ایران اتفاق می افتد و همانگونه که داستان های فرامرزی همیشه طرفداران و دنبال کنندگان خودش را دارد، پیشنهاد می کنم خواندن این کتاب خوب را از دست ندهید.